از چشم سیاهت تا صورت ماهت
صد بوسه طلب داشته این چشم به راهت
یک سینه پر از عشق تو لبریز
♫ ♫♫♫ ♫
لبهای تو شیرینی نقل تر تبریز
از خود بگریزم یا از همه عالم
ای آنکه شدی روز وشبم فکرو خیالم
جانم شدی آنروز که از عشق تو مردم
کو زخم زبانی که برای تو نخوردم
با گریه که گفتم با خنده شنیدی
باشد طلبت آن دل عاشق که ندیدی
دیوانه ترین بود آنکس که توراخواست
هر لحظه گذشتی دلم از سینه به پاخاست
از خود بگریزم یا از همه عالم
♫ ♫♫♫ ♫
ای آنکه شدی روز وشبم فکر وخیالم
جانم شدی آنروز که از عشق تو مردم
کو زخم زبانی که برای تو نخوردم