تکست آهنگ جان عشاق از محمدرضا شجریان
دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل
♫ ♫♫♫ ♫
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهر آشوبی
رسم عاشق کشی و شیوه شهر آشوبی
جامه ای بود که بر
جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ خود می دانست
جان عشاق سپند رخ خود می دانست
و آتش چهره بدین کار بر افروخته بود برافروخته بود
گرچه می گفت که زارت بکشم می دیدم
گرچه می گفت که زارت بکشم می دیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود
♫ ♫♫♫ ♫
کفر زلفش ره دین می زد و آن سنگین دل
در پی اش مشعلی
در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود