عاشقی آواره امدر غربته چشمانه اوگریه پنهان کرده ام
♫♫♫♫♫
از حرمته چشمانه توعطر تو را گرفته تنه لحظه های منصد باغه گل شکفته شده در هوایه منامشب تمام غربته خود را گریستم , گریستمشاید دل تو بسوزد برایه من برایه منمن آن موج اشکم که بی اختیارمخودم را به آغوشه تو میسپارمتو دریای من باشبه حسرت گذشته همه روزگارمز دیروزو امروز دلی خسته دارم تو فردای من باشیک لحظه نگاه تو مرا راحت جان استچشمانه تو آرامترین خواب جهان استزیبایی چشمانه نظر کرده آهورازیست که در عطر نگاه تو نهان استمن آن موج اشکم که بی اختیارمخودم را به آغوشه تو میسپارم